دولت باید از زنان مطلقه ای که نتوانسته اند مهریه خود را استیفا کنند حمایت کند
طبق بحث های کلاسیک و دانشگاهی، قانون برای مدیریت روابط مردم با مردم، مردم با حکومت و حکومت با مردم وضع می شود و قانونی می تواند روابط بین مردم را تنظیم و معضلات واقعی را حل کند که همه جانبه و مؤثر باشد. به بیان دیگر با افزودن و فربه کردن و مواد قانونی دردی از مردم دوا نمی شود.

دولت باید از زنان مطلقه ای که نتوانسته اند مهریه خود را استیفا کنند حمایت کند
به گزارش آوای خزر، در بحث چالش برانگیز مهریه، ما در یک منظومه دچار معضل هستیم. موضوع مهریه و ارتباط بین زوج و زوجه را که یک معضل فردی و اجتماعی ایجاد کرده و می کند را نمی توان با قدرت ماده و قانون حل کرد. مسئله بحرانی شدن روابط بین زن و مرد و تلاش بر حفظ یک خانواده دارای توابع زیادی است و بی تردید ناهنجاری های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی چالش های سیاسی روی آن تأثیرگذار است.
اتفاقی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم این است که متأسفانه در حال حاضر مهریه ابزاری شده است تا زن به مرد فشار بیاورد و او را بازداشت کند. از سوی دیگر مرد هم برای عدم همراهی یا در فشار قرار دادن زن، با پرداخت نکردن عمدی مهریه با وجود تکلیف شرعی و قانونی بودن آن به مقابله با زن برمی خیزد. این مسئله از عواملی است که موجب شده است حجم سنگین پرونده های ورودی به دستگاه عدلیه را شاهد باشیم.
این در حالی است که ما در بحث مهریه در یک منظومه اجتماعی گیر کرده ایم و فق های معظم باید مسئله مهریه را حل کنند و با توجه به شرایط کنونی ببینند که آیا می شود مهریه را با قانون محدود کرد و مثلاً گفت بیش از 110 سکه یا هر عدد دیگری نمی توان برای عقد مهریه قرار داد؟ البته شاید گفته شود این امر با اصول اختیار طرفین در وضع قرارداد یا عقد مغایرت دارد.
از سوی دیگر باید توجه داشت فلسفه وضع قوانین در جوامع بشری، برای تنظیم روابط و ارتباطات بین اشخاص و جلوگیری از اختلافات است. چه رابطه دو شهروند و چه رابطه زن و مرد به عنوان زن و شوهر. اصولاً مواد قانونی باید به روان سازی روابط کمک کند نه اینکه خودش معضلاتی را اضافه نماید.
حالا هم سال هاست مسئولان می خواهند معضل مهریه را حل کنند تا مردان به راحتی به زندان نیفتند. در این راستا در گذشته عندالاستطاعه بودن مهریه مطرح شد و این خود بار پرونده های زیادی را به نظام قضایی کشور تحمیل کرد و دادگاه های زیادی به منظور تشخیص استطاعت زوج تشکیل می شود.
در حالی که ترفند های بیشماری برای اثبات عدم استطاعت اتفاق می افتد که موجب اطاله دادرسی و تورم آمار موجودی پرونده ها شده است. به بیان دیگر قانون عندالاستطاعه شدن پرداخت مهریه آمار بازداشتی های مهریه را پایین نیاورد.
نکته مهم دیگری که در این رابطه باید مد نظر قرار داد این است که با توجه به اینکه مبنای مهریه ها اغلب سکه است اگر برای کاهش یا تقسیط مهریه بالا رفتن قیمت سکه را مبنا قرار دهیم، باید توجه داشته باشیم که به همان نسبت هزینه های زندگی هم بالا می رود.
در واقع تقسیط یا کاهش سقف مهریه به نفع مرد است در حالی که موارد زیادی را هم داشته ایم که زنانی در شرایط سخت و تنگنا بوده اند و مرد بی دلیل موجه همسرش را که زنی تنها و بدون پدر یا سرپرست بوده طلاق داده است و این زن بدون هیچ پشتوانه ای به حال خود رها می شود. این زنان به طور یقین برای تأمین اقتصادی زندگی شان دچار مشکل می شوند. درصد بالایی از زنانی که مرتکب خلاف می شوند و برای تأمین زندگی شان به فحشا روی می آورند مطلقه هستند. زنانی که در این جامعه با این وضعیت اقتصادی در حالی که خیلی وقت ها فرزندی هم دارند، رها می شوند. من این مسائل را در صحنه و در پرونده های قضایی دیده ام. 70 یا 75 درصد زنانی که به راه خلاف کشیده شده اند مطلقه هستند و این نشان می دهد این زنان پس از طلاق نتوانسته اند زندگی شان را تأمین کنند.
اگر بناست یک اقدام اصولی و منطقی در رابطه با مهریه اتفاق بیفتد باید مانند بسیاری از کشور های دنیا حکومت عهده دار زندگی زنانی باشد که بعد از طلاق بحق، نتوانسته اند مهریه شان را استیفا کنند و نمی توانند از پس زندگی شان بر آیند و این زنان را تحت حمایت خود قرار دهد./ وکیل دادگستری و قاضی بازنشسته
اتفاقی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم این است که متأسفانه در حال حاضر مهریه ابزاری شده است تا زن به مرد فشار بیاورد و او را بازداشت کند. از سوی دیگر مرد هم برای عدم همراهی یا در فشار قرار دادن زن، با پرداخت نکردن عمدی مهریه با وجود تکلیف شرعی و قانونی بودن آن به مقابله با زن برمی خیزد. این مسئله از عواملی است که موجب شده است حجم سنگین پرونده های ورودی به دستگاه عدلیه را شاهد باشیم.
این در حالی است که ما در بحث مهریه در یک منظومه اجتماعی گیر کرده ایم و فق های معظم باید مسئله مهریه را حل کنند و با توجه به شرایط کنونی ببینند که آیا می شود مهریه را با قانون محدود کرد و مثلاً گفت بیش از 110 سکه یا هر عدد دیگری نمی توان برای عقد مهریه قرار داد؟ البته شاید گفته شود این امر با اصول اختیار طرفین در وضع قرارداد یا عقد مغایرت دارد.
از سوی دیگر باید توجه داشت فلسفه وضع قوانین در جوامع بشری، برای تنظیم روابط و ارتباطات بین اشخاص و جلوگیری از اختلافات است. چه رابطه دو شهروند و چه رابطه زن و مرد به عنوان زن و شوهر. اصولاً مواد قانونی باید به روان سازی روابط کمک کند نه اینکه خودش معضلاتی را اضافه نماید.
حالا هم سال هاست مسئولان می خواهند معضل مهریه را حل کنند تا مردان به راحتی به زندان نیفتند. در این راستا در گذشته عندالاستطاعه بودن مهریه مطرح شد و این خود بار پرونده های زیادی را به نظام قضایی کشور تحمیل کرد و دادگاه های زیادی به منظور تشخیص استطاعت زوج تشکیل می شود.
در حالی که ترفند های بیشماری برای اثبات عدم استطاعت اتفاق می افتد که موجب اطاله دادرسی و تورم آمار موجودی پرونده ها شده است. به بیان دیگر قانون عندالاستطاعه شدن پرداخت مهریه آمار بازداشتی های مهریه را پایین نیاورد.
نکته مهم دیگری که در این رابطه باید مد نظر قرار داد این است که با توجه به اینکه مبنای مهریه ها اغلب سکه است اگر برای کاهش یا تقسیط مهریه بالا رفتن قیمت سکه را مبنا قرار دهیم، باید توجه داشته باشیم که به همان نسبت هزینه های زندگی هم بالا می رود.
در واقع تقسیط یا کاهش سقف مهریه به نفع مرد است در حالی که موارد زیادی را هم داشته ایم که زنانی در شرایط سخت و تنگنا بوده اند و مرد بی دلیل موجه همسرش را که زنی تنها و بدون پدر یا سرپرست بوده طلاق داده است و این زن بدون هیچ پشتوانه ای به حال خود رها می شود. این زنان به طور یقین برای تأمین اقتصادی زندگی شان دچار مشکل می شوند. درصد بالایی از زنانی که مرتکب خلاف می شوند و برای تأمین زندگی شان به فحشا روی می آورند مطلقه هستند. زنانی که در این جامعه با این وضعیت اقتصادی در حالی که خیلی وقت ها فرزندی هم دارند، رها می شوند. من این مسائل را در صحنه و در پرونده های قضایی دیده ام. 70 یا 75 درصد زنانی که به راه خلاف کشیده شده اند مطلقه هستند و این نشان می دهد این زنان پس از طلاق نتوانسته اند زندگی شان را تأمین کنند.
اگر بناست یک اقدام اصولی و منطقی در رابطه با مهریه اتفاق بیفتد باید مانند بسیاری از کشور های دنیا حکومت عهده دار زندگی زنانی باشد که بعد از طلاق بحق، نتوانسته اند مهریه شان را استیفا کنند و نمی توانند از پس زندگی شان بر آیند و این زنان را تحت حمایت خود قرار دهد./ وکیل دادگستری و قاضی بازنشسته