تاملی بر مصالحه تاکتیکی میان عربستان و متحدانش با قطر
شاید این آشتی در کوتاه مدت اندک آثاری برجای گذارد؛ اما در بلندمدت بار دیگر اختلافات سر باز خواهند کرد و ماجرا های چهل ساله شورای همکاری خلیج فارس تکرار خواهد شد.

تاملی بر مصالحه تاکتیکی میان عربستان و متحدانش با قطر

الف- تاکتیکی و مقطعی بودن این مصالحه
به دلایل متعددی پایداری این مصالحه محل تردید است؛ چراکه:
1- مؤلفه های موجد بحران در روابط کشور های مورد بحث، همچنان به قوت خود باقی هستند و حداقل تا امروز تغییری در وضعیت آن ها ایجاد نشده است. در خرداد سال 1396، عربستان و متحدانش با دستاویز قرار دادن روابط قطر با جمهوری اسلامی ایران، حمایت قطر از گروه های اسلام گرا (جریان اخوان المسلمین) یا فعالیت های رسانه ای و تبلیغاتی شبکه الجزیره روابط خود را با قطر قطع کردند و برای رفع محاصره قطر و برقراری مجدد روابط، شروط 13 گانه ای قائل شدند؛ از جمله اینکه قطر یا به طور کامل روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کند یا این روابط را به حداقل برساند؛ شبکه الجزیره را تعطیل کند؛ به حمایت از اخوان المسلمین و معارضین عرب و حماس پایان دهد؛ پایگاه نظامی ترکیه در قطر برچیده شود و ... این در حالی است که تا امروز قطر حتی یکی از این شروط را نپذیرفته و عملی نکرده است. در مقابل نیز، تنها چند روز پس از اجلاس العلا «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجه امارات، در مصاحبه مجازی با «سی. بی. اس» گفت: "بازیابی کامل روابط دیپلماتیک با قطر زمان بر است و این موضوع به تعامل آتی قطر با ایران، ترکیه و گروه های اسلامی افراطی وابسته است. "
2- امیر قطر در جلسه ای که روز سه شنبه در منطقه العلا عربستان برگزار شد، حضور یافت، اما سران چهار کشور طرف اختلاف با قطر حضور نداشتند؛ از عربستان «محمد بن سلمان» ولیعهد این کشور، از امارات «محمد بن راشد آل مکتوم» حاکم دبی، از بحرین «سلمان بن حمد آل خلیفه»، ولیعهد و از مصر «سامح شکری» وزیر خارجه این کشور حضور داشتند. گفته می شود امارات، بحرین و مصر با آشتی با قطر مخالف هستند و کارشناسان، حضور نیافتن سران این چهار کشور در جلسه روز سه شنبه را، دلیل جدی نبودن حل و فصل اختلافات می دانند.
3- تجربه 41 سال گذشته شورای همکاری خلیج فارس از بدو تأسیس در سال 1358 تا کنون نشان می دهد کشور های عضو هیچ گاه بر یک موضوع ثبات قدم نداشته و موضع یکسان اتخاذ نکرده اند. آن ها هنوز در خصوص مسائلی همچون نظام مالی واحد، ایجاد بازار مشترک، رژیم گمرکی هماهنگ یا حذف کامل روادید به توافقی نرسیده اند. تفاوت های بارز در نظام های سیاسی، دیدگاه های ایدئولوژیک کاملاً متباین، اختلافات دیرپای سرزمینی، مرزی، تاریخی، قومی و ... میان این کشور ها قابل چشم پوشی نیست و این کشور ها بار ها با یکدیگر قهر و آشتی داشته اند.
4- صرف نظر از فشار های هدفمند آمریکا، تعجیل عربستان برای آشتی با قطر، برای کاستن از دشواری های احتمالی بوده است که با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا گریبان گیر عربستان خواهد شد. عربستان کوشید تا قبل از آغاز به کار دولت بایدن، به طور شتابزده، اما به ظاهر آبرومندانه ای بحران را فیصله دهد و حداقل یک جبهه از انتقادات بایدن را ببندد. شاید اگر این آشتی بعد از آغاز به کار بایدن صورت می گرفت، موقعیت قطر در واشنگتن تقویت و عربستان ناچار می شد در شرایط سخت تری تن به مصالحه و امتیازات بیشتری به قطر دهد.
ب- تشکیل جبهه واحد علیه جمهوری اسلامی ایران
1- هرچند یکی از اهداف آمریکا از تشدید تلاش ها برای آشتی دادن عربستان و سه متحد دیگرش با قطر، افزایش فشار ها و تشکیل جبهه عربی متحد علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ اما باید در نظر داشت که از گذشته تا امروز، همواره راهبرد تشکیل جبهه عربی واحد – چه در برابر ایران و چه با اهداف دیگر همواره به شکست انجامیده است. حتی در دولت دونالد ترامپ نیز چنین شکستی یک بار دیگر تجربه شده؛ به یاد داریم که چگونه در سال 2018، ایده آمریکا مبنی بر ایجاد یک تشکل نظامی برای رویارویی با ایران، تحت عنوان پیمان راهبردی خاورمیانه یا به اختصار «مِسا» در نطفه خفه شد. عربستان نیز در این چارچوب تاکنون چندین تلاش ناموفق داشته: تلاش برای تبدیل شورای همکاری خلیج فارس به یک اتحادیه و ملحق کردن کشور هایی مثل مغرب و اردن به آن، تشکیل ائتلاف عربی برای تهاجم به یمن؛ که در ابتدا اعلام شد حدود ده کشور عضو این ائتلاف هستند، اما هر چه گذشت، دیدیم عملاً دو کشور بیشتر در این ائتلاف وجود ندارد (هرچند که بعد ها امارات نیز عربستان را در جنگ یمن تنها گذاشت)؛ و یا تشکیل ائتلاف نظامی اسلامی مبارزه با تروریسم در سال 2015 که با 34 کشور تشکیل شد و بعد ها به 41 کشور هم رسید و مقر آن در ریاض بود؛ اما در نهایت به صدور بیانیه ای اکتفا شد و اقدامات آن ها نمودی نداشت.
2- بین کشور های عضو شورای همکاری خلیج فارس نگاه یکسانی به جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن مشترک وجود ندارد. در میان این کشورها، قطر روابط گرمی با ایران دارد. راهبرد سیاست خارجی قطر، برقراری روابط مطلوب با بازیگران منطقه ای برای به حداکثر رساندن منافع و به حداقل رساندن آسیب ها و تهدیدات است. بر این اساس رویکرد قطر به ایران و ترکیه به عنوان قدرت های منطقه ای، راهبردی است. ضمن اینکه در حوزه سیاسی، قطر همواره علی رغم وجود اختلاف دیدگاه ها با جمهوری اسلامی ایران در زمینه هایی، از بحث مذاکرات منطقه ای با ایران حمایت کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز در زمان شروع تحریم قطر از سوی چهار کشور، بر اساس ملاحظات سیاسی و مسائل انسان دوستانه، هواپیما هایی حامل کمک ها و مواد غذایی به قطر فرستاد و کریدور های هوایی خود را به روی قطر گشود. امیر قطر در سفر سال گذشته خود به تهران، این کمک ها را فراموش نشدنی توصیف کرد. وزیر امور خارجه قطر این نکته را که بهبود روابط این کشور با عربستان و متحدانش، تأثیری بر روابط دوحه با تهران و سایر کشور ها نخواهد داشت مورد تأکید قرار داده است. با این تفاصیل، بعید به نظر می-رسد که قطر روابط خود را با ایران، که یک میدان گازی را نیز با قطر شریک است تحت الشعاع یک آشتی صوری قرار دهد.
کلام آخر اینکه صرف نظر از توان و اقتدار جمهوری اسلامی ایران و موقعیت بلامنازعی که در حاشیه شمالی خلیج فارس دارد، آشتی کشور های عرب حاشیه خلیج فارس کم ترین نگرانی برای ایران ایجاد نخواهد کرد. به هر روی رقابت های درون گروهی یا تضاد منافع میان کشور های عضو شورای همکاری خلیج فارس، آنقدر هست که ایجاد یک جبهه متحد علیه ایران را غیرممکن سازد. شاید این آشتی در کوتاه مدت اندک آثاری برجای گذارد؛ اما در بلندمدت بار دیگر اختلافات سر باز خواهند کرد و ماجرا های چهل ساله شورای همکاری خلیج فارس تکرار خواهد شد.
مرجان شریف زاده؛ پژوهشگر اداره پژوهش خبری